هنگامی که یک کودک پسر توسط خرس هایی که او را به عنوان فرزند خود بزرگ می کنند دزدیده می شود، والدین انسانی او با ناامیدی خرس ها را شکار می کنند و پسر با این دوراهی مواجه می شود که او کیست و چیست.
یک اسم حیوان دست اموز به نام Irontail پس از از دست دادن شانس تبدیل شدن به خرگوش عید پاک بعدی به پیتر کوتونتیل تبدیل به شر می شود. او و همدستانش نقشه ای برای ایجاد یک زمستان دائمی می سازند و تنها پسر پیتر و دوستانش می توانند مانع آنها شوند.
سه پسر از موزه بازدید می کنند و یک کاسه طلایی را کشف می کنند - بخشی از گنجینه افسانه ای آزتک ها. در حالی که به گنج نگاه می کنند، راز سفر در زمان را پیش از آنکه بدانند در یک کشتی دزدان دریایی در قرن هجدهم هستند را کشف کردند...
دانا دختری است که به همراه خانواده اش در روستایی کوچک زندگی میکنند ولی کسی که صاحب اکثر خانه های روستاست مردی بی رحم و پولدار است که خود را شبیه الویس پرسیلی درست میکند و حالا او می خواهد همه روستا بیرون کرده و شهر بزرگ با هتل ها و… آنجا بسازد؛ حالا دانا می خواهد روستای دوست داشتنی اش را حفظ کند… …
