فیلمیشو

با پدری که از بیماری عصبی رنج می برد، زنی جوان با دختر هشت ساله خود زندگی می کند. در حالی که در تلاش برای تامین یک خانه سالمندان مناسب است، با دوستی که در دسترس نیست برخورد می کند و با او رابطه عاشقانه برقرار می کند.

سانجانا (کاجول) که قرار است قلب نامزدش را به دست آورد، تصمیم می‌گیرد به هند سفر کند، اما نمی‌دانست که سرنوشت چیز دیگری برای او در نظر گرفته است.

هنگامی که دوست دخترش توسط تروریست های کشمیری ربوده می شود، یک کماندوی وظیفه ربودن دختر وزیر کشور را بر عهده می گیرد تا آزادی بانوی عشقش را تضمین کند.

داستان پرستار زن در تلاش برای حفظ تعادل بین زندگی حرفه‌ای خود و احساساتش که قربانی احساس طبیعی عشق و شفقت می‌شود وقتی شخصی از شخص دیگری مراقبت می‌کند.

داستان گروهی از افراد نامتناسب که تصور نادرست از پیشینه یکدیگر به یک سری نتایج آشفته و در عین حال کمیک ختم می شود.

تنها چیزی که می خواست این بود که فقط یک بار او را ببیند. مانو اهل روستایی در جنگل بود. نیرو دختر همسایه بود، عشق گمشده اش.

دو دوست صمیمی، یاش و راجا، علاقه زیادی به اتومبیل و زنان زیبا دارند. هر دو از پیشینه های متفاوتی می آیند، در حالی که یاش ثروتمند است، راجا از خانواده ای فقیر می آید. راجا با رشما که در حال تحصیل در یک کالج نزدیک است ملاقات می کند.

لیلا که در فاحشه خانه بزرگ شده است، یک رقصنده کاباره در هتل پنج ستاره دیگویجی سینگ است. یک روز مادر در حال مرگش به او خبر می دهد که او را به فرزندی قبول می کند. لیلا در جستجوی مادر توسط کاران کمک می کند.

دارمرج از زنان بدش می آید و به برادران کوچکترش گفته است که از آنها دوری کنند.

گووردان و هارشوردان برادر شبیه در کودکی نام خود را رد و بدل می کنند و تصمیم می گیرند بدون اطلاع والدینشان برای همیشه زندگی یکدیگر را بگذرانند، اما چه اتفاقی می افتد که پدر سختگیر آنها از این موضوع مطلع شود ...