سپتامبر 1941. در چرخشی از وقایع، مرغ عشق های جوان کوستیا و نستیا خود را سوار بر کشتی می یابند که مردم را از لنینگراد محاصره شده تخلیه می کند. در شب لنج وارد طوفان می شود. وقتی شروع به غرق شدن می کند، هواپیمای دشمن...
چهار دامپزشک آفریقایی-آمریکایی زمانی که به ویتنام باز می گردند و به دنبال بقایای رهبر گروه کشته شده خود و ثروت طلایی هستند که او به آنها کمک کرده است، با نیروهای انسان و طبیعت مبارزه کنند.
داستان چهار سرباز آمریکایی است که پس از اینکه شاهد قتل وحشیانه یک غیرنظامی بی گناه به دست گروهبان خود هستند، به رهبری یک پارتیزان محلی به یک ماموریت انتحاری فرستاده می شوند.
ژنرال آمریکایی هادسون کیلپاتریک برای بسیاری با نام "کشتن سواره نظام" شناخته می شود، نه به خاطر تعداد نیروهای دشمن که کشته است، بلکه به خاطر تصمیمات گستاخانه ای که منجر به تلفات سنگین فدرال می شود.
این داستان تند، تکان دهنده و در نهایت رستگاری پیوندهایی است که این کودکان با یکدیگر برقرار می کنند و اینکه چگونه دوستی های ایجاد شده در ویندرمر به یک راه نجات برای آینده ای پربار تبدیل می شود.
یک نیروی دریایی نخبه، راهی برای انتقام از قتل همسرش می رود تا خود را در داخل یک توطئه بزرگتر بیابد.
