فیلمیشو

مارسل یک صدف سخنگوی بامزه است که با یک فیلمساز روبرو می شود و تصمیم می گیرد تا درباره سرگرمی ها و عادت های روزانه خود با او صحبت کند و...

برای به ارث بردن ثروت، مخاطبان مختلف یک وصیت نامه باید در یک شکار لاشخور وحشی برای جمع آوری اقلام انتخاب شده رقابت کنند، اما نمی توان آنها را به سادگی خریداری کرد.

فیلم خدمتکار 1990 داستان در مورد مردی به نام آنتونی وین (با بازی مارتین شین) است که برای شروع کار جدیدش در یک بانک، به پاریس می‌رود. حال او 30 روز فرصت دارد تا خانه‌ای برای خود پیدا کند. در این میان آنتونی عاشق زنی زیبا به نام نیکول شانتل شده و تصمیم می‎گیرد به عنوان خدمتکار برای او کار کند. اما آنتونی به زودی متوجه می‌شود نیکول همکار آینده او در بانک است و…

صاحبان یک مغازه کوچک در حال مبارزه علیه یک شرکت بزرگ به نام کینگ، برای نجات دادن مغازه شان هستند.

یک پسر آمریکایی تنها که در اسکاتلند زندگی می کند، یک دوست صمیمی جدید پیدا می کند، همکار نه ساله ای که اتفاقا یک خون آشام است.

زن و شوهر برای احیای ازدواج خود و ارتباط مجدد، آخر هفته یک سم زدایی دیجیتالی را که خودشان تجویز می کنند به یک شهر کوهستانی دورافتاده می روند. چیزی که به عنوان یک تعطیلات آخر هفته بدون فناوری شروع می شود، به سرعت از کنترل خارج می شود.

مجموعه‌ای از سرقت‌ها در بریتانیا رخ داده است و بازرس کلوزو باید جنایتکار را دستگیر کند.

کاخی کشتی گیر گرجستانی به بروکلین سفر می کند تا پسرش را از بدهی قمار نجات دهد.

نیک دیلی تردید دارد که شب‌نگار موزه شود و کمونرا برای تسخیر جهان بازمی‌گردد.

لری دیلی مرد بیکاری است که نگهبان شب یک موزه شده‌است؛ اما اشیا و مجسمه‌های موزه در طول شب به وسیلهٔ لوحی که در آن قدرتی جادویی نهفته است بیدار می‌شوند و تمام مجسمه‌های مومی به جنب‌وجوش می‌افتند. وظیفهٔ او این است که از خروج حیوانات جلوگیری کند، زیرا اگر اشیا از موزه خارج شوند، با طلوع خورشید از بین می‌روند و به خاکستر تبدیل می‌شوند. لری با سه نفر که نگهبانان قدیمی موزه بودند آشنا می‌شود، ولی آن‌ها در اصل دزدانی بودند که سعی در دزدیدن وسایل و اشیاء موزه، ازجمله لوح، داشتند. تمام اشیا و مجسمه‌های موزه با لری همکاری می‌کنند تا موزه را از این دزدی نجات دهند و…