ویجی آگنیهوتری پسر جوانی از خانواده‌ای پولدار است که از بیماری روانی شدیدی رنج می‌برد. او شیوانی را در هواپیما ملاقات می‌کند. جایی که او مهماندار هواپیما است. او عاشق شیوانی می‌شود اما می‌داند که شیوانی به او علاقه‌ای ندارد. به هر حال او نزد مادرش می‌رود و به او می‌گوید که باید با شیوانی ازدواج کند. اما آنها می‌فهمند که شیوانی با مردی به نام آشوک ازدواج کرده و آن دو به آمریکا می‌روند و دل ویجی می‌شکند.

ویجی که در دوران جوانی کارگر ساده اسکله بود پس از مدتی تبدیل به یکی از تبهکاران بزرگ می‌شود در حالی که راوی برادر کوچکش پلیسی تحصیلکرده است. اما در انتها مادرشان کدام یک را بیشتر دوست خواهد داشت…

حماسه احساسی مادری که فرزند و عشق خود را از دست داده است.

پاتریک، تام و ماریون در دهه 1950 میلادی رازی تکان دهنده را پنهان می‌کنند که 40 سال بعد حقایق مربوط به آن آشکار می‌شود اما …

داستان فیلم درباره یک مربی بیسبال به نام لوک بروکس است که در شهر کوچکی کار میکند. در این میان او پیشنهاد کار در یک دبیرستان بزرگ را دریافت کرده و تصمیم میگیرد تا با خانواده اش خانه را ترک کند. اما او به عنوان یک مرد با ایمان، به زودی با مخالفت شدید ناظم مدرسه با روشهای مربیگری اش مواجه میشود …

پلیس به دنبال یک قاچاقچی مواد مخدر به نام ناصر خاکزاد است، اما وقتی سرانجام موفق به دستگیری او می شود، او برای فرار و نجات خانواده اش هر کاری که به ذهنش می رسد را امتحان می کند.

قدغن درباره ی بزه های اجتماعی و خانوادگی است که در بعضی خانواده ها خط قرمزها را می شکند. مرتضی و رفیقش که رابطه ای قدیمی دارند، با ورود دختر جوانی رفاقتش به چالش کشیده می شود. مرتضی که بعد از مدتها به شهرش برگشته، نمی داند که چه خیانت و عشقی انتظارش را می کشد.

گروهی از دوستان قدیمی دستگاهی به ظاهر بی ضرر را کشف می کنند که به آنها امکان می دهد زمان را به عقب برگردانند، اما این کار عواقبی در پی دارد و ماجراهایی در این مسیر برای آنها رخ می دهد.

جوانی به نام حامد برای استخدام به دفتر رئیس یک شرکت  مراجعه می‌کند. داستان فیلم، ماجرای چگونگی رسیدن این جوان به دفتر را روایت میکند...

لتیان یک سد است. سدی بر روابط انسانی. رودخانه‌های روابط، پشت سدی ایستاده‌اند و راه بن‌بست است. یک نفر می‌خواهد این سد را بشکند اما خوب می‌داند که شکستن سد به این سادگی نیست. شهر خراب خواهد شد. تکلیف چیست؟ جوان هایی از قشر متوسط جامعه برای سفری چندروزه عازم لواسان می‌شوند. سلما می‌خواهد نامزدش، طاها را با دوستانش آشنا کند. غافل از آنکه مانی، همسر سابقش، مهمان ناخوانده این سفر است.