فیلمیشو

یک تهیه‌کننده فیلم حریص تیمی از فیلمسازان را گرد هم می‌آورد و راهی جزیره بدنام جمجمه می‌شود، جایی که آنها چیزی بیش از بومیان آدم‌خوار را پیدا می‌کنند.

یک پدر و دو دختر نوجوانش توسط یک شیر سرکش عظیم شکار می شوند که قصد دارند ثابت کنند که ساوانا فقط یک شکارچی راس دارد.

در حالی که یک گروه ارک با استفاده از یک پورتال جادویی به سیاره آزروت حمله می کند، چند قهرمان انسانی و اورک های مخالف باید تلاش کنند تا شر واقعی پشت این جنگ را متوقف کنند.

نیک دیلی تردید دارد که شب‌نگار موزه شود و کمونرا برای تسخیر جهان بازمی‌گردد.

یک خلبان جنگنده به گذشته سفر می کند تا جهان آینده را از فاجعه زیست محیطی نجات دهد، اما تصادفا کودک شده و هیچ کس او را جدی نمی گیرد.

یک پسر وایکینگ پس از نبرد قبیله اش با یک قبیله بومیان آمریکا پشت سر گذاشته می شود. او که در درون قبیله بزرگ شده است، در نهایت در مبارزه با نورسمن ها ناجی آنها می شود.

در زادگاهش آلگازیا، پسر مزرعه‌داری با تخم اژدها روبرو می‌شود - کشفی که او را به سفری از پیش تعیین شده هدایت می‌کند، جایی که متوجه می‌شود او تنها کسی است که می‌تواند از خانه‌اش در برابر یک پادشاه شیطانی دفاع کند.

لری دیلی مرد بیکاری است که نگهبان شب یک موزه شده‌است؛ اما اشیا و مجسمه‌های موزه در طول شب به وسیلهٔ لوحی که در آن قدرتی جادویی نهفته است بیدار می‌شوند و تمام مجسمه‌های مومی به جنب‌وجوش می‌افتند. وظیفهٔ او این است که از خروج حیوانات جلوگیری کند، زیرا اگر اشیا از موزه خارج شوند، با طلوع خورشید از بین می‌روند و به خاکستر تبدیل می‌شوند. لری با سه نفر که نگهبانان قدیمی موزه بودند آشنا می‌شود، ولی آن‌ها در اصل دزدانی بودند که سعی در دزدیدن وسایل و اشیاء موزه، ازجمله لوح، داشتند. تمام اشیا و مجسمه‌های موزه با لری همکاری می‌کنند تا موزه را از این دزدی نجات دهند و…

در سال ۴۰۰ میلادی، امپراطوری روم، قلمرو خود را تا بریتانیا گسترش می دهد و مهارت های رزمی قبایل جنگجوی اروپایی، آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. رومیان از کشتار مردم این قبایل صرف نظر می کنند، به شرطی که پسرهایشان به مدت پانزده سال، به عنوان سواره نظام در ارتش امپراطوری روم خدمت کنند و...

«سوپرمن» بعد از نبردی با «ژنرال زاد» که منجر به نابودی سیاره اش کریپتون میشود، تلاش می کند تا دریابد غیر از خودش کس دیگری نیز نجات یافته است یا خیر. به همین دلیل شش سال از دنیا دور می می ماند. زمانی که باز می گردد درمی یابد که دنیا به قهرمانی چون او دیگر نیازی ندارد و محبوبش «لوا لین» نیز در غیاب او صاحب معشوق و زندگی تازه ای شده است. همزمان دشمن قدیمی او، «لکس لاتور» شیطان صفت نیز که به تازگی از زندان آزاد شده، سرگرم طراحی نقشه های پلید تازه ای است.