فیلمیشو

در این درام جنایی دهه 1970، زنی پس از خیانت شوهرش به شرکای خود، مجبور به فرار می شود و او و نوزادش را به سفری خطرناک می فرستد.

یک اردک لاستیکی خوش دست در طول طوفان از یک کشتی باری پرت می شود و با یک جفت دوست اسباب بازی وان در یک ماجراجویی برای یافتن خانه تیم می شود.

درست قبل از کریسمس، زوئی جوان، برادرش فرانکلین و خانواده‌شان به یک عمارت منزوی با گذشته‌ای تاریک نقل مکان می‌کنند. در حالی که بزرگسالان روی بازسازی مکان تمرکز می کنند، بچه های حوصله یک صندوقچه اسباب بازی را در اتاق زیر شیروانی پنهان می کنند و ...

مک به دنبال شلوغی بعدی به کشور سفر می کند. پس از اینکه او کار خود را با لس فیکساتور خود در غرب میانه به پایان می رساند، او را به یک امتیاز بزرگ در ایندیاناپولیس با یک صاحب بار محلی تبدیل می کند. او متوجه می شود که این شامل شعله قدیمی او، اولین است و ...

زندگی یک زن زیر و رو می شود زمانی که والدین جنایتکار او یک فرد خارجی را دعوت می کنند تا در دزدی بزرگی که در حال برنامه ریزی هستند به آنها بپیوندد.

یک کارآگاه بچه مشهور، که اکنون 32 سال دارد، همچنان به حل همان معماهای پیش پا افتاده بین خماری ها و حملات خود ترحمی ادامه می دهد. تا اینکه یک مشتری ساده لوح اولین پرونده "بزرگسال" خود را برای او می آورد تا بفهمد چه کسی دوست پسرش را به طرز وحشیانه ای به قتل رسانده است.

داستان Ray-Ray McElrathbey، یک بازیکن فوتبال سال اول دانشگاه کلمسون است که مخفیانه برادر کوچکترش را پس از اینکه زندگی خانگی اش بسیار ناپایدار شد، در محوطه دانشگاه بزرگ کرد.

این داستان پسا آخرالزمانی، آگوستین، دانشمندی تنها در قطب شمال را دنبال می‌کند که در حال مسابقه دادن برای جلوگیری از بازگشت سالی و فضانوردان دیگرش به خانه برای یک فاجعه مرموز جهانی است.

بیونگ سو به عنوان کارآگاه در حومه شهر کار می کند و خانواده خود را به سفری به فیلیپین می برد. او درگیر جنایتی می شود که توسط پاتریک برنامه ریزی شده بود و مظنون به قتل می شود.

گرند تور استودیوی مسافرتی خود را در Kakslauttanen، فنلاند، در اعماق دایره قطب شمال راه اندازی می کند. در این نمایش، ریچارد هاموند از ورود اولین خودروی فورد موستانگ به بریتانیا که با فرمان راست ساخته می شود بسیار هیجان زده است.