فیلمیشو

سال 2085 است. مرد جوانی، یکی از معدود بازماندگان جامعه انسانی قدیم، برای یافتن دیگران سفری طولانی را آغاز می کند.

یک غریبه اسرارآمیز با سازدهنی به نیروهای مستأصل بدنام می پیوندد تا از یک بیوه زیبا در برابر یک قاتل بی رحم که برای راه آهن کار می کند محافظت کند.

زنی در سفر قایقرانی در مدیترانه ناپدید می شود. در طول جستجو، معشوق و بهترین دوستش جذب یکدیگر می شوند.

پس از مرگ چارلز فاستر کین، سرمایه دار انتشارات، خبرنگاران تلاش می کنند تا معنای آخرین گفته او را کشف کنند: "رزباد".

هنگامی که پاتریزیا رگیانی، یک فرد خارجی از ابتدا فروتنانه، با خانواده گوچی ازدواج می کند، جاه طلبی لجام گسیخته او شروع به افشای میراث آنها می کند و باعث ایجاد یک مارپیچ بی پروا از خیانت، انحطاط، انتقام، و در نهایت... قتل می شود.

هنگامی که یک پیشخدمت یهودی با ذهن باز و پسرش قربانی هولوکاست می شوند، او از ترکیبی عالی از اراده، شوخ طبعی و تخیل برای محافظت از پسرش در برابر خطرات اطراف اردوگاهشان استفاده می کند.

برشی از داستان زندگی که یک خانواده بزرگ ایتالیایی در شب کریسمس را دنبال می کند که آنها برای جشن سنتی هفت ماهی آماده می شوند، خاطرات گذشته را مرور می کنند و به دنبال عشق در آینده می گردند.

یک فیلمساز به یاد دوران کودکی خود می‌افتد که عاشق عکس‌های سینمای روستای خود می‌شود و دوستی عمیقی با فیلم‌ساز سینما برقرار می‌کند.

زندگی، موفقیت و مشکلات ولفگانگ آمادئوس موتزارت به روایت آنتونیو سالیری، آهنگساز معاصری که عمیقاً به استعداد موتزارت حسادت می‌کرد و ادعا می‌کرد که او را به قتل رسانده است.

یک گانگستر یهودی سابق دوران ممنوعیت 35 سال بعد به منطقه پایین شرقی منهتن باز می گردد، جایی که باید یک بار دیگر با ارواح و حسرت های زندگی قدیمی خود مقابله کند.