لری دیلی مرد بیکاری است که نگهبان شب یک موزه شدهاست؛ اما اشیا و مجسمههای موزه در طول شب به وسیلهٔ لوحی که در آن قدرتی جادویی نهفته است بیدار میشوند و تمام مجسمههای مومی به جنبوجوش میافتند. وظیفهٔ او این است که از خروج حیوانات جلوگیری کند، زیرا اگر اشیا از موزه خارج شوند، با طلوع خورشید از بین میروند و به خاکستر تبدیل میشوند. لری با سه نفر که نگهبانان قدیمی موزه بودند آشنا میشود، ولی آنها در اصل دزدانی بودند که سعی در دزدیدن وسایل و اشیاء موزه، ازجمله لوح، داشتند. تمام اشیا و مجسمههای موزه با لری همکاری میکنند تا موزه را از این دزدی نجات دهند و…