هنگامی که یک رادیو از آسمان به دست یک ماستیف تبتی با چشم گشاد می افتد، او خانه را ترک می کند تا رویای خود را برای تبدیل شدن به یک موسیقیدان محقق کند و مجموعه ای از اتفاقات کاملاً غیرمنتظره را به حرکت در می آورد.
مکس، کمدین، پسر اوتیسمی ازرا را با همسر سابق جنا به دنیا می آورد. مکس و ازرا در مواجهه با تصمیمات حیاتی در مورد آینده ازرا، به یک سفر جاده ای متحول کننده زندگی می روند.
خانواده دایناسورها به یک «پارک موضوعی دایناسورها» از پایین به بالا در جزیرهای در دریا میروند. ساخت پارک و ساخت نمایشگاه های دایناسورهای غیرمعمول توسط همکلاسی قدیمی The Conductors نظارت شد و هیچ...
در ناشیک امروزی، شهری در غرب هند در حاشیه رودخانه گوداوری، داستان خانوادهای است که با مرگ کنار میآیند - یکی از آنها میدانند و دیگری که برای آن آمادگی ندارند.
اتریش در قرن 18 جنگل ها روستاها را احاطه کرده اند. با کشتن نوزاد، یک زن به اعدام محکوم می شود. اگنس برای زندگی زناشویی با معشوقش آماده می شود. اما ذهن و قلب او سنگین می شود. یک مسیر تاریک به تنهایی، افکار شیطانی به وجود می آیند.
پس از خراب شدن ماشین آنها در یک شهر کوچک وهم آور، یک زوج جوان مجبور می شوند شب را در یک کابین دورافتاده بگذرانند. وحشت ایجاد می شود زیرا آنها توسط سه غریبه نقابدار وحشت زده می شوند که بدون رحم و به ظاهر بی انگیزه ضربه می زنند.
رد، دختر ملکه قلبها، و کلوئه، دختر سیندرلا را دنبال میکند تا با سفر به گذشته با استفاده از ساعت جیبی خرگوش سفید، آئورادون را نجات دهند تا جلوی رویدادی را بگیرند که منجر به عواقب سنگینی میشود...
پس از انفجار در کارخانه ای که به طور مرموزی شهری را در زمان یخ می زند، دو دانش آموز با یک کودک وحشی مرموز روبرو می شوند و انگیزه ای از عشق را برمی انگیزند که ناشی از ناامیدی از زندگی روزمره آنهاست که شروع به خراب کردن زندگی آنها می کند...
یک رهبر اکراه، تیمی متشکل از 7 مسیحی را رهبری می کند که می خواهد انجیل را به کلیساهای زیرزمینی در آمریکای آینده قاچاق کنند، جایی که کتاب مقدس غیرقانونی است و خطر در هر گوشه ای وجود دارد.