مردی به ساحل بت پرستی کودکی خود باز می گردد تا با پسرش گشت و گذار کند. هنگامی که او توسط گروهی از افراد محلی تحقیر می شود ، این مرد به درگیری کشیده می شود که برخاست و او را به سمت شکستن خود سوق می دهد.
یک گانگستر سابق را دنبال می کند که برای محافظت از یک زن جوان به نام ژاکلین استخدام شده است. برای ایمن نگه داشتن خود ، Fateh باید تمام توانایی های خود را به کار گیرد و همزمان تلاش کند تا حقیقت را در مورد تهدیدهای ناشی از او بیاموزد.
یک متخصص قلب در مرگ دخترش پس از یک اگزورسیسم شک دارد و معتقد است که قلب او هنوز می تپد. در میان مراسم تشییع جنازه سه روزه خود ، او و یک کشیش با حقیقت برخورد می کنند ، هرکدام سعی در اثبات موضع خود دارند و به طور بالقوه جان خود را نجات می دهند.
اما برای رسیدن به پدرش باید به قطب جنوب برسد و به آمریکای جنوبی سفر کند اما نمی تواند برای آخرین پا قایق سوار شود. او به یک کشتی دریایی سوار می شود و با مهندس اندی ملاقات می کند.
ماکیو کدای ، یک رمان نویس خجالتی 35 ساله ، پس از مرگ والدین آسا در یک تصادف رانندگی ، خواهرزاده 15 ساله خود آسا تاکومی را به خود اختصاص می دهد. علی رغم مشکلات ماکیو با روابط ، او و آسا زندگی مشترک را شروع می کنند و پیوند برقرار می کنند.